خداحافظ دوستاي خوب مهدم
سلام دختر شيطون بلاي من.
پنجشنبه اي كه گذشت جشن قرآن داشتين كه جشن پايان سال تحصيليتون هم بود. جشنتون ساعت 6 بعد از ظهر توي حياط مهدتون بود كه ما هم رفتيم. بچه هاي كلاستون البته به همراه شما يه سري برنامه اجرا كردين. مثلا قرآن خوندين ، شعر خوندين ، و چند جور بازي و مسابقه هم مربي تون اجرا كرد . در كل خوب بود و خوش گذشت . آخر سر هم دونه دونه مي رفتين با كيك و جايزتون عكس مينداختين . بعدش هم با كيك خوشمزه و بستني و بيسكوييت پذيرايي شديم و با دوستات و خانوم مربي گلتون كه كلي براتون زحمت كشيده بود خداحافظي كرديم .
همون شب هم عمو معين و خاله سيمين اينا اومدن خونمون و تا فرداش پيشمون بودن. خدا رو شكر اين دو روز خيلي خوش گذشت .
راستي ديروز هم كه شنبه بود بردمت آرايشگاه و موهاتو كوتاه كردم. واي كه چقدر راحت شدم. البته نه اينكه موهات خيلي بلند بودها ، نه اما همون مقدار هم كه بلند شده بود به نظرم نا مرتب بود. شما هم كه اهل بلند كردن نيستي يعني اصلا اهل گيره زدن نيستي، همون بهتر كه موهات كوتاه باشه تا كمتر حرص بخورم. ولي خوب خودمونيم موي كوتاه هم خيلي بهت مياد و ناز دخملي مي شي.