ریحانهریحانه، تا این لحظه: 17 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

ریحان جیگر

بدون عنوان

1391/9/7 13:55
نویسنده : مامان جون
115 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترمماچ

امان از دست تو با اين غذا خوردنتاوه انگاري سندرم كم خوري داري. يعني يه مدتي خوب غذا مي خوري و تا من ميام دلمو خوش كنم كه آخجون داري خوب مي خوري بازم ميزني به جاده خاكي و شروع مي كني به ادا در آوردن و مثل گنجشك غذا ميخوري. من كه ديگه حسابي از دست اين كارت درمونده شدماسترس

راستي يه چيزي رو نميدونم تا حالا توي خاطراتت نوشتم يا نه، اونم اينه كه خيلي شديد به سريالهاي تاريخي و انيميشنهاي تاريخي علاقه داري. الانم شبكه پويا داره انيميشن داوود نبي رو نشون ميده و شما هم مشغول تماشا هستيچشمک تو سريالها هم مختارنامه رو خيلي دوست داري و از همون سري اول مي نشستي و كلش رو از اول تا اخر نگاه مي كردي و الانم كه داره تكرارش رو تو چندتا شبكه نشون ميده بايد بشيني حتما يكيش رو نگاه كني، فكر كنم اين سرياله با تموم جزئياتش تو ذهنت بمونه.

راستي برات بگم كه يه مدتي بود همش گير داده بودي كه چكمه ميخواي . واسه همينم ديشب رفتيم برات بخريم ، آخه تا الان كفش تابستونيت رو مي پوشيدي و كتوني اي رو كه شايد شش هفت ماه پيش برات خريده بوديم رو سر خريد همين كفش تابستونيه كلي ادا در مي آوردي كه برام تنگ شده و پامو مي زنه. خلاصه با هم رفتيم برات يه چكمه خوشگل رنگ كاپشنت خريديم و تو هم حسابي ذوق كرديهورا 

اما امروز صبح مدرسه رفتني كه بهت گفتم بپوش گفتي همين كتوني هارو مي پوشم و اندازم هم هست و چكمه هام رو تو مهموني مي پوشم. منم كه نفهميدم بالاخره اين كتوني ها برات تنگ شده بودن يا نه؟؟؟؟؟متفکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

علی خوشتیپ
7 آذر 91 14:12
سلام خاله جون.میشه به من با کد35 توی ژورنال دنیای نفیس رای بدین؟ممنونم خاله نگران غذا خوردن ریحانه جون نباشید.منم اولا اینجوری بودم ولی مامانم الان غذاها و خوراکیهارو از دستم قایم میکنه
مامان نفس طلایی
7 آذر 91 17:25
عزیزم ریحانه است دیگه ... همه کاراش متفاوته
مامان نفس طلایی
7 آذر 91 17:25
به خاله اش رفته
نس...
7 آذر 91 21:25
سلااام.



عليك سلام


خاله سعیده
11 آذر 91 22:06
عشق خالشه دیگه! دلمون براتون تنگ شده


دل ما هم حسابی تنگه.......
زینب
12 آذر 91 7:25
سلام خوبی ؟عزاداری هاتون قبول باشه دلم حسابی برات تنگ شده امان از این ترافیک راه ها به منم رمزت و میدی البته اگه مشکلی نیست


سلام. قربونت، منم دلم حسابی تنگ شده
مامان نفس طلایی
12 آذر 91 23:21
مامان نفس طلایی
13 آذر 91 15:12
چقدر از حرف زدن باهات خوشحال شدم خواهر مهربونم ...
دلم برات تنگیده هاااااااااااااا


دقیقا منم همین طور، بعدش کلی انرژی مثبت گرفتم،ممنون.
بیاین این طرفا
سارا
19 آذر 91 12:50
یاد بچگی های خودمون افتادم.
یادته خودمون چطوری غذا میخوردیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


فعلا که ریحانه در حد بچه دو سه ساله میخوره,یعنی ما هم به این فجیعی بودیم؟؟؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ریحان جیگر می باشد