بدون عنوان
سلام دخترم امان از دست تو با اين غذا خوردنت انگاري سندرم كم خوري داري. يعني يه مدتي خوب غذا مي خوري و تا من ميام دلمو خوش كنم كه آخجون داري خوب مي خوري بازم ميزني به جاده خاكي و شروع مي كني به ادا در آوردن و مثل گنجشك غذا ميخوري. من كه ديگه حسابي از دست اين كارت درمونده شدم راستي يه چيزي رو نميدونم تا حالا توي خاطراتت نوشتم يا نه، اونم اينه كه خيلي شديد به سريالهاي تاريخي و انيميشنهاي تاريخي علاقه داري. الانم شبكه پويا داره انيميشن داوود نبي رو نشون ميده و شما هم مشغول تماشا هستي تو سريالها هم مختارنامه رو خيلي دوست داري و از همون سري اول مي نشستي و كلش رو از اول تا اخر نگاه مي كردي و الانم كه داره تكرارش رو تو چندتا شبكه ن...
نویسنده :
مامان جون
13:55
یا حسین جان......
برکبودای زمین هنگامه ی محشر گذشت آسمان در هاله ای از خون وخاکستر گذشت چشمهای خونفشان آسمان خشکید وسوخت زآن جه در اوج عطش , بر چشمه ی کوثر گذشت سرنوشت آسمان و چرخ را وارونه کرد آنچه در گودال برانگشت و انگشترگذشت در کنار رود تشنه , در میان نخل ها من نمی دانم چه بر عباس آب آور گذشت ای جنونِ شعله ور! ای مرد! ای آتشفشان پرتوی از ماجرایت زیر خاکستر گذشت ابرهای تشنگی آن قدر باریدن گرفت تا که در ناوردگاه عشق ، خون از سر گذشت ظهر عاشورا به روی نیزه ها تا گل کند آفتاب از مشرق خونین ِ خنجر برگذشت! شامِ غربت بود و نخلستان وصحرا و عطش ماه آن شب از کنار آب تنهاتر گذشت… ...
نویسنده :
مامان جون
13:35
یا ابالفضل العباس ادرکنی
چشم ها غرق تماشا، که نیامد عباس نگران بر لب دریا،که نیامد عباس اشک ها همسفر آه، در آن لحظه ی تلخ خسته از دیدن صحرا که ، نیامد عباس کودکان منتظر او که مگر برگردد آه از این شوق تماشا، که نیامد عباس؟! بانگی از دور که در حنجره زخمی دارد می کند فاش سخن را: که نیامد عباس کودکی از دل خیمه، به پدر می گوید: تو ندیدیش؟ بگو،یا که نیامد عباس! ...
نویسنده :
مامان جون
17:35
درد دل با خدای عزیزم
يعني كدومش درسته؟؟
سلام دختركم حالا بگو كدومش درسته؟ منظورم اخلاق شما و اخلاق خودمه! آخه اخلاق من و تو يه جايي هست كه خيلي خيلي با هم فرق مي كنه، اونم در جايي كه يه چيزي رو بخوايم. مامان جون عزيزت كه خودم باشم اين مدليه كه اگه يه چيزي رو بخواد يه بار بيشتر نمي گه، فوق فوقش دو بار يا حداكثر ديگه چونه نزن آخرش سه بار......اما تو وروجك من ، خدا نكنه چيزي رو بخواي اونقدر اصرار مي كني و مخ ما رو ميخوري تا به خواسته ات برسي و جالبش اينجاست كه وقتي هم كه بهت مي گم چرا اينقدر اصرار مي كني؟؟؟؟؟ مي گي بايد اونقدر زياد بگم تا انجامش بدين.....اي وروجك ولي من هر كاري بكنم نمي تونم اينهمه اصرار كنم شايدم به خاطر غرورمه، چه ميدونم. به هر حال اينجاست كه آدم تاث...
نویسنده :
مامان جون
8:56
بدون عنوان
عيد قربان مبارك عید قربان آمدومن هم شدم قربانیت گرچه من دعوت ندارم آمدم مهمانیت مفلسم آهی ندارم در بساطم ناگزیر این دل صد پاره و چشمان تر ارزانیت . . . ...
نویسنده :
مامان جون
11:29
شهادت امام جواد عليه السلام تسليت باد
امام جواد علیهالسلام : تا هنگامی که سپاسگذاری بندگان ادامه دارد نعمتهای خداوند قطع نمیشود . . . آتش زند به قلب همه، سوز داغ تو / شد در اشک اهل ولا، چلچراغ تو اى یادگار فاطمه، اى حجت نهم / گیرد زلال اشک من امشب سراغ تو . . . ...
نویسنده :
مامان جون
19:28
در آرزوي دلدار
اي حسين جون به هوايت دل ما پر مي زنه بي قرارت شده و به سينه و سر مي زنه هر كه درهاي ديگه بسته روي خود مي بينه عاشقونه مياد و اين خونه رو در مي زنه يا حسين جان بازم به لطفتون من بي لياقت رو بطلبين. امروز رفتم ضريح جديد امام حسين عليه السلام رو زيارت كردم. چه قدر زيبا و با شكوه بود. به اميد اينكه به زودي زود توي حرم شريف و با صفاي مولا دستمون به ضريح شش گوشه مولا برسه الاهي آمييييييييييين ...
نویسنده :
مامان جون
15:48