ریحانهریحانه، تا این لحظه: 17 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

ریحان جیگر

عمه جونا

سلام نازنینم جونم برات بگه که دوشنبه هفته پیش بود که مامان جون منصوره زنگ زد و گفت که آخر هفته میخوان با عمه زهرای بابایی که از امریکا اومده بود بیان خونمون تا عمه جون هم قبل از برگشتنش بتونه بیاد زیارت. این شد که شروع کردم به تمیز کردن خونه و تقریبا میشه گفت که رسما یه خونه تکونی حسابی شد  چهارشنبه شب مامان جون و آقاجون به همراه سه تا عمه های بابا که یکی از یکی مهربون ترن اومدن خونمون. منم برای شام زرشک پلو با مرغ و سوپ شیر درست کردم. شب رو هم خونه ما خوابیدند و برای فردا ناهارش هم خورشت بادمجون و میرزای کدو درست کردم. هر چند که حسابی همه رژیمی بودن و شاید دو سوم غذاها رو دستم موند  تو هم اولش یه کمی خجالت می کشیدی اما کم ...
15 مهر 1392

جشن شکوفه ها

سلام دختر عزیزم دیروز سی و یکم شهریور بود و روز جشن شکوفه ها برای شما کلاس اولی ها. جشنتون از ساعت 9 تا 11 بود که با هم رفتیم. توی حیاط مدرسه تون برای شما نو گلا و مامان های گلتون   صندلی گذاشته بودند . جشن رو با خوندن دعای فرج شروع کردین و بعدم خانوم معلم هاتون براتون یه نمایش ترتیب داده بودن راجع به سوالات احتمالی بعضی بچه ها ( در مورد دسشویی رفتن و .. ) و بعد هم که سه تا خانوم معلم پایه اول هر کدوم بچه های کلاس خودشون رو صدا زدن و همه بچه ها رفتن سر کلاسشون. شما هم که افتادی توی کلاس خانوم طیبی و هر کلاسی تقریبا هفده نفر داره. بعد از رفتن شما خانوم مدیرتون با مادرها صحبت کرد و بعدم که پذیرایی با شیرینی و بعدم شما هم تو گلاس...
1 مهر 1392

مقدمات مدرسه

سلام دخترم دیروز یعنی شنبه صبح زود بیدار شدیم و رفتیم مدرسه تون. چون پیامک داده بودن که توی مدرسه نمایشگاه لوازم التحریر زدن و ما هم رفتیم اونجا تا ببینیم چه وسایلی باید تهیه کنیم . اونجا یه لیستی از وسایل مورد نیاز بچه های کلاس اول تحویلمون دادن که البته از مواد مورد نیازتون تو پیش دبستانی خلاصه تر بود . توی نمایشگاهشون خوشبختانه دفترهای طرح شکرستان رو داشتن که ما هم دفترها و یه سری از وسایل رو از اونجا تهیه کردیم و یه سری دیگه رو از بیرون خریدیم. بعدش رفتیم فروشگاه کوثر و خرید کردیم و بعدم اومدیم سمت خونه که تو درمانگاه نزدیک خونمون واکسنت رو بزنیم. یه قطره فلج اطفال بود و دو تا واکسن  هر کدوم توی یه دست. البته خدا بهت رحم کرد که ...
26 شهريور 1392

پیک نیک

سلام دختر عزیزم میخوام برات از تفریح این روزهای تعطیلات تو بگم. اونم اینه که هر روز با حسین جون که خیلی هم دوستش داری میرین پیک نیک  کجا؟؟؟ تو پارکینک   این شده کار هر روزتون که بساطتون رو جمع می کنین و دوتایی میرین پایین و مشغول بازی میشین و به تازگی هم تصمیم گرفتین با هم برین شکار سوسک و البته حسابی هم بهتون خوش میگذره خوش و سلامت باشی همیشه گلم ...
3 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ریحان جیگر می باشد